ماه رمضان و سفر
سلام دوستای گلم من دوباره برگشتمم خیلی دلم براتون تنگ شده بود نماز و روزه هاتون قبول من امروز می خوام درمورد اصفهان که رفته بودیم براتون تعریف کنممممم من و نیلوفر دلمون برا دختر عموم دیانا خیلی تنگ شده بود برا همین یه هفته ای رفتیم اصفهان تا رسیدیم اصفهان من و نیلو رفتیم خونه ی عموم تا درو باز کردم دیانا اومد و دستشو باز کردو گفت اووووو و خیلی شیطونی کرد برا مون خیلی خنده دار شیطونی می کرد اخه تازه 10 ماهشه و تازه چهار دست و پا یاد گرفته بود جیگرم خیلی دوست دارم فرداش عمه فاطمه اومد کلی با عمه فاطمه بازی کردیم خلاصه اون شب خیلی به ما خو...
نویسنده :
خاله لیلا
13:02